۱.میخواستم از تو بنویسم،به زبانی دیگربا لحنی دیگر.اما آخرش به این رسیدم: نشود فاشِ کسی آنچه میانِ من و توست...
فقط دوست دارم برای ف از فکرهایم راجع به این مسئله بگویم و شاید هم ز.
۲.فکر میکردم همه چیز با هم قاطی میشه.اما نشد.
۳.کنارش نشستم و ازم خواست شعر قبل از خواب را براش دوباره بخونم تا بیخوابی که به سرش زده دوباره چشمش گرم یشه و بخوابه.من کنارتم رفیقجان!
حس از نو...برچسب : نویسنده : faarda بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:43
برچسب : نویسنده : faarda بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:43
دهانم بسته است. امروز که گفتم این هفته در سکوت فرو رفته بودم بغضم ترکید. بغضم ... که نمیدانستم هست... حس از نو...
برچسب : نویسنده : faarda بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:43